تابلوهایی که بوی پرتقال می دهند + تصاویر
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۵۷۲۸۶۲
برف و سرما شاید نخستین ویژگیهایی باشند که با فکر کردن به زمستان در ذهن تداعی میشوند، اما زمستان برای شما چه عطری دارد؟ شاید عطر پوست پرتقال.
«کودکی با پرتقال»
کودکی که در این تابلو نقاشی میبینید «رائول لورت» است؛ فرزند دوساله یک نجار در شهر «اور سور اواز» جایی که «ونگوگ» مدتی را در آن ساکن بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«ونگوگ» تابلو نقاشی «طبیعت بیجان پرتقال و لیمو در کنار دستکش آبی» را در سال ۱۸۸۹ و کمی پس از مرخص شدن از بیمارستان نقاشی کرده بود.
«پرتره دختر جوان با یک پرتقال»
«لیلا کابوت پِری» نقاش آمریکایی در بین سالهای ۱۸۹۸ تا ۱۹۰۱ به ژاپن نقل مکان کرد. «کابوت پری» در آن جا این فرصت را داشت که درباره هنر ژاپنی به طور مفصل مطالعه کند. او در زمان سکونتش در ژاپن حدود ۸۰ تابلو نقاشی خلق کرد که «پرتره دختر جوان با یک پرتقال» هم یکی از آنهاست.
«دختر روستایی درحال پوست کندن پرتقال»«مری کسات» دیگر نقاش آمریکایی در سال ۱۸۷۴ به پاریس نقل مکان کرد و در آنجا کارگاه خودش را ساخت. سبک نقاشی او امپرسیونیسم بود. این هنرمند در سال «دختر روستایی در حال پوست کندن پرتقال» را در سال ۱۸۷۵ نقاشی کرد.
«پرتقال فروش»«جوزف فارکوسن» در «ادینبرگ» متولد شد و بیشتر برای خلق تابلوهای نقاشی از منظرههای اسکاتلند و حیوانات شهرت دارد. او چندین تابستان را در پاریس جایی که به تمرین نقاشی کردن مشغول بود گذراند و در سال ۱۸۸۵ به آفریقای شمالی سفر کرد؛ تجربهای که شاید الهامبخش تابلو نقاشی «پرتقال فروش» بوده است.
«پرتقال فروش»
«خواکین سورولا» نقاش اسپانیایی در سال ۱۸۹۰ به مادرید نقل مکان کرد و در آن شهر زمان بیشتری را صرف خلق تابلوهای نقاشی بزرگ با مضامین اسطورهای، اجتماعی و شرقی کرد. این تابلوها بعدها در اروپا و ایالاتمتحده به نمایش گذاشته شدند. «سورولا» تابلو نقاشی «پرتقال فروش» را در سال ۱۸۹۱ خلق کرد.
«دختر پیزایی با سبدی از پرتقال و لیمو»
«پیر آگوست کوت» نقاش فرانسوی را به عنوان مظهر هنر آکادمیک میشناسند. «الکساندر کابانل» و «ویلیام ادولف بوگرو» از اساتید «کوت» بودند. حوالی ۱۸۷۰ میلادی اوج شهرت و محبوبیت «کوت» بود. او «دختر پیزایی با سبدی از پرتقال و لیمو» را در سال ۱۸۷۱ نقاشی کرد.
«زنی یهودی که پرتقال میفروشد»«الکساندر گیریمسکی» نقاش لهستانی تابلو نقاشی «زنی یهودی که پرتقال میفروشد» را در سال ۱۸۸۱ خلق کرد. او همین زن را در تابلو نقاشی تحت عنوان «زن یهودی که لیمو میفروشد» نیز نقاشی کرده بود. در دوران جنگ جهانی دوم نازیها تابلو نقاشی پرتقال را از یک فروشگاه دزدیدند و در سال ۲۰۱۱ بود که این اثر به لهستان بازگردانده شد. دولت لهستان در آن سال این تابلو نقاشی را از یک مجموعهدار خصوصی آلمانی خرید.
منبع: پارسینه
کلیدواژه: نقاشی پارسی خبر پرتقال و لیمو پرتقال فروش تابلو نقاشی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۵۷۲۸۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا ژاپنیها به نقاشی «ارواح» علاقه دارند؟
شوهر اویوا میخواست دوباره با همسایه ثروتمندش ازدواج کند، اما همسرش هنوز زنده بود. او ابتدا سعی کرد اویوا را مسموم کند، اما به جای اینکه او را بکشد، او را به طرز وحشتناکی زشت کرد. سپس او را به رودخانه انداخت تا غرق شود که موفقیتآمیز بود. اما بعداً، وقتی به آن رودخانه بازگشت، روح اویوا از آب برخاست تا او را به هرکجا که رفت تسخیر کند!
به گزارش فرادید، تصاویر خوفناکی از این داستان ارواح ژاپنی و سایر موارد مشابه آن، موضوع نمایشگاهی در موزه ملی هنر آسیایی اسمیتسونین است؛ نمایشگاهی با عنوان: «نمایش ماوراء طبیعی: ارواح و تئاتر در چاپ ژاپنی».
قرنها پیش، داستانهای ارواح در ژاپن بسیار نقل میشدند. بیش از ۵۰ اثر به نمایش گذاشتهشده از سالهای ۱۷۰۰ تا ۱۹۰۰ توسط هنرمندان ژاپنی، نمایانگر قدرت ماندگار هنر چاپ چوبی و داستانهایی است که امروزه در ژاپن همچنان رونق دارند.
داستان اویوا، همسر وفاداری که روحش برای تسخیر شوهر قاتلش بازگشت، سال ۱۸۲۵ در نمایش کابوکی «داستان ارواح یوتسویا در توکایدو» توسط تسورویا نانبوکو روایت شد.
کیت بروکس، از متصدیان نمایشگاه، میگوید: اگرچه موضوع ماوراء طبیعی مدتها بخشی از فرهنگ ژاپنی بوده، دوره اِدو (۱۶۰۳-۱۸۶۸) و این تولید خاص به این ژانر اهمیت دائمی داد.
تصاویری از این نمایش ارواح و سایر نمایشنامههای آن زمان برای مشتریانی که خواهان داشتن یادگاری از نمایش و بازیگران خاص آن در قالب چاپ چوبی بودند، توسط هنرمندان بازتولید شد.
کابوکی که در دوره ادو ایجاد شد، به دلیل اجراهای دارای سبک و جلوههای ویژه پیچیدهای شهرت یافت که آن را به یک سرگرمی محبوب برای مخاطبان تبدیل میکرد.
بروکس میگوید: «ترفندهای روی صحنه مانند درهای مخفی و وسایل زیاد صحنه نمایش مانند خون مصنوعی، وسایلی مانند سیم که شخصیتها با کمک آنها پرواز میکردند، همگی نشاندهنده حضور ارواح بودند.»
هزاران چاپ با قیمتهای شگفتآور ایجاد و در دسترس قرار گرفت. بروکس میگوید در دهه ۱۸۴۰، یک چاپ چوبی چندرنگ تک ورق به قیمت یک وعده نودل بود.
چنین نمونههای رنگارنگ و زندهای به ندرت پس از نزدیک به دو قرن باقی میمانند، بهویژه چاپهایی که شامل برگههای کاغذی بلند میشدند تا جلوههای پیچیده صحنه را منعکس کنند.
یکی از چاپهای چوبی استادانه این نمایش سال ۱۸۶۱ توسط اوتاگاوا کونیسادا ساخته شد. در این چاپ، بدن اویوا را میبینید که با یک قلاب ماهیگیری به سطح کشیده شده و با بالا بردن برگه، جسد دوم را میبینید، خدمتکاری که ناخنهای دستش بعد از مرگ همچنان رشد میکنند.
این ترفند روی صحنه گیراتر است، چون هر دو جسد توسط یک بازیگر به تصویر کشیده میشوند که لباسش را سریع عوض میکند.
در دهه ۱۸۶۰، نزدیک ۴۰ سال از کاربرد ترفند صحنه میگذشت و در آن دهه، از مخازن واقعی آب روی صحنه استفاده میشد. بروکس میگوید چاپها برای بزرگداشت این ترفند ایجاد شدند. این قبیل چاپها نادر هستند، به خصوص آنهایی که کاملاً سالم باقی ماندند.
ارواح قرنها در تئاتر «نو» برجسته بودند و هدف آنها، مخاطبان نخبهتر و باهوشتر بود.
شاکیو، از سری «صد بدون نمایشنامه»، تسوکیوکا کوگیو، چاپ چوبی، ۱۹۲۷-۱۹۲۲ موزه ملی هنر آسیایی
فرانک فِلتِنز، از متصدیان این نمایشگاه میگوید: «آن مراسم شامل رقص، سرود و شخصیتهایی با ماسکهای چوبی استادانه میشد. او میگوید: گذاشتن ماسک به این معنا بود که فرد اساساً نه تنها جوهره آن نقش را به خود میگیرد، بلکه در حال تبدیل شدن به آن است. این نوعی انتقال روح است که برای آنها اتفاق میافتد.»
تسوکیکا کوگیو، هنرمند قرن نوزدهم در زمینه چاپ چوبی، نه تنها با مستند کردن شخصیتهای ترسناک، بلکه با نشان دادن بازیگران پشت نقابها و خلق تصاویر پشت صحنه تئاتر برای نخستین بار، دست روی علاقه روزافزون به نو گذاشت.
فلتنز میگوید: «این نگاه دزدکی به پشت صحنه تقریباً به نوعی توهینآمیز است، چون اسطورهشناسی نو را از بین میبرد.»
«داستانهای نو شاید به اندازه کابوکی در بازتولید شبحها مهیج نبوده باشند، اما در عوض فرم آنها داستانهایی از گذشتههای دور بود و آن داستانها اغلب با مکانهای خاص در سراسر ژاپن مرتبط هستند».
«آن داستانها از طریق ارواح مرتبط با آن مکانها بیان میشوند و ارواح برای حافظه محلی حکم مجرای ارتباطی را دارند.»
به راستی چرا ارواح در سنتهای فرهنگی ژاپن دوام آوردهاند و در دوره ادو احیا شدند؟
به نقل از پِرل مُسکوویتز مجموعهدار که همراه همسرش سیمور مسکوویتز، صدها اثر چاپی را به موزه هدیه داده، در کاتالوگ نوشته شده که شاید راهی برای نمایش جامعهی در حال تغییر بوده است: «حدس من اینست که این داستانهای شبحآلود اشکالی از عدالت در جامعهی فئودالی بودند که در آن، اقتدار طبقه حاکم، مطلق بود».
«در چنین سیستم طبقاتی ناعادلانهای، تماشای این نوع نمایشها که در آنها، ارواح میتوانستند به روشی که مردم نمیتوانند انتقام بگیرند و عدالت را از طریق این نقشههای انتقامجویانه اجرا کنند، نوعی تخلیه روانی بود.»
بروکس میگوید دانستن شمار چاپهای آن زمان دشوار است و مردم هنوز آنها را با روشهای سنتی میسازند.
بینندگان حتماً میتوانند این تصاویر ارواح را به تصاویر ترسناک فیلمهای مدرن ژاپنی مانند Ringu محصول ۱۹۹۸ و بازآفرینی انگلیسی آن به نام The Ring محصول ۲۰۰۲ مرتبط کنند.
بروکس میگوید: «ارواح ژاپنی چیزهایی هستند که مردم آنها را فیلمهای ترسناک ژاپنی میشناسند. بنابراین حتی اگر تخصصی در این موضوع نداشته باشید، همچنان میتوانید چیزهایی ببینید که میشناسید و به آنها علاقه دارید.»
کانال عصر ایران در تلگرام